توجه به مخاطب؛ شرط تبلیغ قرآنی / برای قرآن سرزده کار کنید
حجتالاسلام و المسلمین قرائتی با اشاره به فرصت ارزشمند رمضان برای توسعه فعالیتهای قرآنی، اظهار کرد: قانونهای دست و پاگیر را بردارید و جز به محرمات و واجبات برای خدا مقید نباشید. در قرآن و فعالیت برای آن سرزده کار کنید.
- بازدید: 233
«در ابتدا باید عذرخواهی کنیم که خیلی دیر به مسئله قرآن میپردازیم، این بد است که بعد از چهل سال به سراغ حوزه قرآن آمادیم؛ امروز برای میوه شب عید، از دو ماه قبل جلسه میگذارند، اما برای قرآن چند جلسه گرفتهایم؟ برای شکم اهمیت بسیار میدهیم و توجهمان به فلان دستپخت و غذاست. نمیگویم که اینها بد است، اما سوالم این است که در کنار این کارها، چقدر دستپخت فرهنگی داریم؟ اول باید عذرخواهی کنیم.
زمانی مردی به من گفت شما حدیث گفتید و ما جوانان را به جبهه فرستادیم، اما چرا حدیث در مورد زکات نگفتید که به مسئله زکات بپردازیم؟ بعد خطاب به من گفت شما مقصر هستید و جوابی برای او نداشتم. کارهایی را انجام دادهایم که جوابی برای آن نداریم. امروز ساختمان سازمان حج و زیارت را ببینید که چطور تنه به تنه کاخها زده است. صدها اتاق مختلف و پیچیده که هرکدام یک کار انجام میدهد، اما برای زکات، یک ساختمان یا یک اتاق نداریم. پس اول باید عذرخواهی کنیم.
دوم باید نیتمان را تنها برای خدا قرار دهیم. نیتهایتان را برای خدا بخواهید. وقت کار قرآنی، ماه مبارک رمضان است و باید قدر این ماه و فرصت را بدانید و این فعالیت و اقدامات را به فصل دوم مذاکرات واگذار نکنید. قانونهای دست و پاگیر را بردارید و جز به محرمات و واجبات برای خدا مقید نباشید. در قرآن و فعالیت برای آن سرزده کار کنید. شما قرآنیان باید یا کار واجب انجام دهید یا مستحب؛ کار شما یا مشکل جامعه را باید حل کند یا مشکل کشور را. سعی کنید خودتان محور فعالیتها نباشید و بیشتر دلال باشید تا اخلاص بیشتر شود. هرچه میتوانید کارها را به دیگران بسپارید و از منیت و خود، دوری کنید که برای قیامتتان بهتر است. دلتان را به بلند شدن در مقابلتان خوش نکنید. روزی آیتالله بهاءالدینی به من گفت اگر همه مردم ایران پای درس تفسیر تو در تلویزیون بنشینند، برای قیامت تو ذخیره نیست، چراکه اگر تلویزیون یک میمون هم پخش کند، باز مردم میبینند؛ پس جایی باشید که خدا باشد. خدا نباشد، تماشای مردم برای قیامتتان ذخیره نیست.
از آرم و نام و پرداختن به این موارد دوری کنید؛ نه اینکه نزنید، اما اگر گفتند که هیچ، اگر هم نگفتند اصرار نداشته باشید. ببینید در منطقه چه کسی از شما قویتر است. حدیثی داریم که در وقت انتخابات میخوانم. حضرت علی(ع): میفرماید: «مَنْ تَقَدَّمَ عَلَی قَوْمٍ وَ هُوَ یَرَی فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَفْضَلَ فَقَدْ خَانَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ المُؤمِنینَ». یعنی هرکس خود را در جامعه بر دیگران مقدم بدارد؛ درحالی که بداند افراد لایقتر از او هستند، قطعاً او به خدا و پیامبر و مؤمنان خیانت کرده است. پس ببینید در شهر و منطقهای که شما هستید، چه کسی کاربلد است و راه را به او بدهید. نه اینکه شماکنار بروید، بلکه شما واسطه شوید که این فرد معرفی شود. اینگونه خود خدا واسطه کار میشود.
سعی کنید برنامههای شما طولانی نباشد، چراکه مردم برنامههای طولانی را گوش نمیدهند. در برنامهها خطبه هم نخوانید، جار هم نزنید و هر حرفی که میزنید از قبل انتخاب کنید. به موقع و متناسب با شرایط سخن بگویید و چیزی بگویید که همواره نیاز همگان باشد و هر روز با آن سر کار داشته باشند. سادهترین بیان را بگویید و روان حرف بزنید.
روزی بحث جبر و اختیار بود. فردی که کتابهای بسیار خوانده بود، به او گفتم تمام کتابهایی که در این زمینه خواندهای با یک مثال حل میشود. از من پرسید آیا ما مجبوریم که با جبر یا با اختیار زندگی کنیم؟ جواب دادم در تعلیم رانندگی شما امکاناتی دارید که میتوانید رانندگی کنید، اما برخی امکانات مانند ترمز و گاز در زیر پای مربی هم وجود دارد و او میتواند همزمان اتومبیل را هم متوقف کند. پس ما اختیار داریم، اما همه کاره نیستیم.
مرحوم شهید مطهری بحثی داشت در مورد خلود که آیا ربطی به عدالت دارد یا خیر؟ اگر من ۳۰ سال گناه کردهام، باید ۳۰ سال به جهنم بروم، پس چرا خدا میفرماید «خالدین فیها»؛ و تا آخر فرد را عذاب میدهد. ایشان شروع به صحبت در خصوص جزا و اقسام مختلف آن کردند و من به اطراف نگاه میکردم که ببینم مردم متوجه سخنان ایشان میشوند یا خیر. جلسه که تمام شد یک سوال از ایشان کردم و پرسیدم چرا ۳۰ سال گناه کردهایم، اما باید ابد در آتش بسوزیم؟ این سوال مردم بود، اما متوجه نشده بودند. من پاسخ دادم. جواب این است شما اگر یک چاقو را به چشم خود فرو کنید تا آخر عمر نابینا خواهید بود؛ آقای مطهری به من نگاهی کرد و گفت اینقدر آسان بود؟ بعد از آن در هرجلسه، ایشان میگفت من سخت سخن میگویم، به قرائتی بگویید که برای شما آسان کند. آقای مطهری چای پررنگ شده بود و من نقش آب جوش را داشتم.
باید آیات را برای بچهها کوتاه کنید. از آیات قانون استخراج کنید. باید تفسیر را به گونهای بگویید که هرکسی که میشنود، احساس کند در مورد او صحبت میکنید. حتماً مفسر باید بالای ده سال تفسیر دیده باشد و کوتاه سخن بگوید و بیانش را عوام بفهمند. شما باید پخته شوید، اما داغ نشوید. هیچ پختهای خام نمیشود، اما هر داغی سرد میشود. اگر داغ شدید، در پی هر اتفاقی، سرد میشوید و کنار میکشید.
برخی اوقات درگیر تابلوهایی شدهایم که هیچ چیزی در پس آنها نیست. تابلوی فلان مسجد و فلان محل و فلان مجلس؛ اما چقدر نمازخوان دارند؟ روزی به یکی از پیشنمازان مسجد گوهرشاد گفتم اگر شما فوت کنید، چه میشود؟ گفت به نظر شما چه میشود؟ به او گفتم که هیچ طوری نمیشود و هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و مردم پشت سر فرد دیگری نماز میخوانند. پس به وجود خود نبالید. حدیث داریم آخوندی ارزش دارد که منبرش خالی نباشد. مانند بهشتی و مطهری. آخوند باید دست به کاری بزند که اگر نباشد، جای خالی او به سختی پر شود؛ لذا باید نیازها را ببینید. پس در تفسیر قرآن فریاد نزنید و قصد قربت کنید. پول بگیرید، اما برای پول کار نکنید.
گاهی اوقات آخوندهای ما کارمند میشوند و گاهی هم که میخواهیم پز بدهیم، اما اسلام را خراب میکنیم. نذر کنید که هر شب یک آیه را با تفسیر بخوانید و بعد بخوابید. اینطور پخته میشوید. امیرالمومنین(ع) در سخنرانی در گوش خودش میزد. علامت آخوند خوب این است که اگر در مسیر مسجد، عمامهاش به شاخهای گیر کرد و بر روی زمین افتاد و گلی شد، زنگ نزند و به مسجد بگوید که یک مشکل و اتفاق مهم رخ داده و نمیتوانم امروز پیشنماز باشم.
باید از عناوین و القاب دل بکنید و از خدا بخواهید شما را به اقامه قرآن هدایت کند. در قرآن در کنار اقامه نماز به اقامه قرآن هم تأکید شده است؛ یک حرکت قرآنی باید راه بیندازید و از خودتان هم در این راه مایه بگذارید. مشکل این است که تفسیر قران را مستحب میدانیم. اما در هرچیزی میتوانیم از قرآن بهره ببریم و استفاده کنیم. قرآن قول سدید، قول بلیغ، قول لین، قول کریم و قول معروف است.