جلسه دوم دوره آموزشی «تحقیق مصاحف کهن (سلسلهکارگاههای آشنایی با نسخهشناسی مخطوطات قرآنی)» امروز یکشنبه ۲۸ شهریور از سوی انجمن علمی الهیات دانشگاه امام صادق(ع) با همکاری معاونت پژوهشی دانشکده الهیات، معارف اسلامی و ارشاد و مرکز طبع و نشر قرآن کریم برگزار شد.
در این نشست مرتضی توکلی، مدیر واحد تحقیقات مرکز طبع و نشر قرآن کریم جمهوری اسلامی ایران، با موضوع «علم رسم و ضبط مصحف» مباحث خود را ارائه کرد.
در ادامه متن سخنان وی را میخوانید.
اگر بخواهیم تعریف خلاصهای از رسم مصحف ارائه دهیم، باید بدانیم عناوینی که برای این علم از گذشته تاکنون استفاده شده متعدد است و شاید قدیمیترین عنوانی که برای آن سراغ داریم خودِ کتاب بوده و بعد از آن از عناوینی همانند هجا و رسم استفاده شده و سیر تطوری به خود گرفتهاند تا عصر امروز که رسم مصحف به اصطلاحی خاص تبدیل شده است. لفظ «کتاب» شاید از قدیمیترین عناوینی باشد که برای آن استفاده شده و البته معنای کتابت داشته و حتی در منابع حدیثی هم گاهی از کتابت با عنوان کتاب استفاده شده است و از جایی به بعد، لفظ کتاب به قرآن اطلاق میشود.
بعد از کلمه کتاب، پرکاربردترین اسم، کلمه «هجا» است که بیشترین کاربرد را در قرون متقدم داشت. اگر به عناوین کتبی که خصوصاً در قرون اول نگاشته شده است نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که این کلمه بسیار به کار رفته است. از جمله این کتب «مختصر التبیین لهجاء التنزیل» اثر ابوداود سلیمان بن نجاح است که به عنوان یکی از شیوخ علم رسم معروف است.
بعد از علم هجا، اصطلاح خط را میبینیم که با عنوان کتاب یاد شده است. سیوطی کتابی با عنوان علم خط نوشته و خط متحمل دو تعریف است که در فارسی نیز این خلط پیش میآید که یکی نوع خطی است که کلمات با آن نوشته شده و دیگری چگونگی نوشته شدن کلمات است. در فارسی وقتی اسم خط میآید تعبیر بسیاری این است که مصحفی با خط کوفی یا نسخ یا ثلث یا ریحان نوشته شده است اما گاهی مراد نویسنده چگونگی نوشتن کلمات است؛ مثلا آیا در نوشتن «الرحمن» نیاز به نوشتن الف بعد از میم داریم یا خیر؟ بعد از قرن دوم و سوم که اندک اندک علمای بصره و کوفه، ضوابط علم خط را بر اساس معیارهای نحوی و اصول صرفی نوشتند، خط را به دو دسته قیاسی و اصطلاحی تقسیم کردند و کاملاً مشخص میشود که تعریف اول از خط، مراد نویسنده یا گوینده نیست، بلکه منظور نوشتن کلمات بر اساس آن چیزی است که امروزه به آن «رسم الاملاء» میگویند. بنابراین باید توجه کرد که در شیوه قیاسی یا اصطلاحی، کیفیت نگارش کلمات مد نظر است.
کلمه دیگر، «رسم» است که مشهورترین اصطلاح نیز هست که با عناوین مختلف به کار میرود و ظاهراً استعمال این لفظ برای کتابت کلمات قرآن، در دوره متأخر رخ داده و رد پای آن را در قرون متقدم نمیبینیم و تا قرن چهارم و پنجم به بعد چنین چیزی مشاهده نمیشود. البته در نهجالبلاغه هم امیرالمؤمنین(ع) در فرمایش مشهوری به کلمه رسم پرداختهاند، اما برخی آن را به رسوم تعبیر کردهاند، در حالیکه منظور ایشان سیاهههای روی قرآن بود؛ بدین معنی که روزی از قرآن فقط خط آن و از اسلام فقط اسمی باقی میماند.
منظور از رسمالمصحف چیست؟
وقتی از «رسم المصحف» صحبت میکنیم مراد چیست؟ مشهورترین تعابیر را در سه شکل تعریف میتوان کرد که یک منظور از رسم المصحف این است که صحابه، قرآنها را با ضوابط خاصی نوشتند که در نزد آنها مصطلح بود و دست نخورده باقی ماند. تعریف دیگر این است که رسمالمصحف خاص کلمات قرآن است که در مقابل رسم قیاسی قرار دارد که این شیوه نگارش مختص حروف قرآن است و برای متن عمومی استفاده نمیشود. تعبیر سوم این است که رسم المصحف، علمی است که به واسطه آن میتوانیم تفاوتهای رسم قیاسی را با اصطلاحی پیدا کنیم.
از حیث تطابق، هیچ خطی تطابق صددرصدی با لفظ ندارد؛ مثلاً «رحمن» را «رحمان» میخوانیم. بنابراین عدم تطابق بین مکتوب و ملفوظ، در رسم قیاسی و مصحف دیده میشود اما میزان آن کم و زیاد دارد و این عدم تطابق در رسم مصحف بیشتر است. به همین دلیل گاهی آن را خط متبع مینامند؛ یعنی چیزی که باید تبعیت شود. این علم امروزه در حوزه قرآنی به ویژه در میان اهل سنت علم مهمی است و ارتباط تنگاتنگی با علم قرائات دارد. لذا کسی که میخواهد در علوم قرآنی مطالعه کند، باید حتماً با آن آشنایی داشته باشد.
رسم المصحف در شش قاعده کلی دستهبندی میشود؛ یک دسته کلماتی هستند که در آنها حذف اتفاق افتاده است، گاهی یک حرف اضافهتر دارد، گاهی شکل حمزه متفاوت است، گاهی ابدال مشاهده میکنیم، یعنی کم و زیاد نیست بلکه حرفی به حرف دیگر تبدیل شده است، دستهای کلمات نیز باید متصل نوشته میشدند اما منفصل نوشته میشدند یا برعکس. دسته ششم نیز کلمات دو قرائتی هستند.
منابع رسمالمصحف
درباره منابع رسم المصحف هم باید گفت که یکی از منابع مهم برای استخراج رسم کلمات، مصاحف کهن هستند که دسته بندیهای متعددی دارند که باید ازکتابخانههای و موزههای دنیا جمعآوری شده و مورد استفاده قرار گیرند. منبع دیگر، تألیفاتی است که در این علم صورت گرفته است. در یک نگاه کلی، تألیفاتی که در علم رسم وجود دارد به دو دسته کلی تقسیمبندی میشوند که شامل تألیفاتی که در غرب جهان اسلام و تألیفات مشرق جهان اسلام هستند. البته از جهت تقدم و تأخر زمانی تفاوت چندانی میان آنها نیست و به نظر میرسد هر دو مکتب کار خود را انجام دادهاند و رقابتی بین آنها نیست.
یکی از مهمترین کتابها در مغرب زمین «مختصر التبیین لهجاء التنزیل» اثر ابوداود سلیمان بن نجاح است. در مشرق جهان اسلام نیز منابعی بوده که کم چاپ شدهاند؛ مثلاً «هجا المصاحف» از محمد بن عیسی اصفهانی که چند برگ از آن بیشتر باقی نمانده و به پژوهشگران معرفی نشده است یا کتاب «المصاحف» سجستانی و «الهجاء» از مهران نیشابوری از دیگر منابعی است که در مشرق جهان اسلام نوشته شد.
وضعیت مصاحف امروز جهان اسلام
آیا مصاحف امروز در جهان اسلام، راه دیگری است یا مبتنی بر همین کتب و مصاحف است؟ از سال ۱۳۴۲ هجری/ ۱۹۲۴ میلادی اولین بار در مصر مصحفی با نام مصحف امیری بر اساس قواعد علم رسم چاپ شد که در آن گفته شده این قرآن بر اساس دو کتاب معروف «المقنع» و «مختصر التبیین» نوشته شده است و بعد از آن مصحف مشهور مدینه یا عثمان طاها نوشته شد و امروزه در اختیار بسیاری از مسلمانان قرار دارد.
درباره ضبط المصحف هم که باید گفت که مشهور این است که خط در ابتدا فاقد نقطه و اعراب بود، اما آیا واقعا اینگونه بود؟ البته این حرف درستی نیست و حروف در ابتدا نقطه داشتند، مگر برای حروفی که نیاز نبود. ما دو نوع شیوه برای نقطهگذاری داریم که شامل «نقط الاعجام» و «نقط الاعراب» است. «نقط الاعجام» برای زدودن عجمه حرف است؛ یعنی حروفی که متحدالشکل هستند عجمه آنها گرفته و گنگی آن بر طرف میشود، اما گاهی حرف عجمه ندارد ولی اعراب آن مشخص نیست و از «نقط الاِعراب» استفاده میشود که برای نشان دادن حرکات و اعراب پایان کلمات استفاده میشود. دومی به دو صورت انجام میشود که یکی با نقطههای رنگی است و نقط ابوالأسودی نامیده میشود و شیوه دوم، نقط خلیل بن أحمد یا نقط مستطیل است که به شکل حروف بریده و کوچک نوشته میشود.
شواهد بسیاری وجود دارد که میتواند پندار رایج را که مصاحف صدر اسلام خالی از نقطه و اعجام بودند زیر سؤال ببرد. در نسخههای خطی برجا مانده از قرون نخست، نقط الإعجام غالبا با رنگ قرمز مشخص شده است و گاهی رنگهای دیگری نیز در کنار آن دیده میشود که اختلاف قرائات را مشخص میسازد. البته نقط الإعجام معمولاً به همان شیوه ابوالأسودی رایج بوده و تا چندین قرن سبک خلیل بن احمد مورد استفاده نبود و قدیمیترین مورد را قرآن مخطوط توسط ابن بوّاب در قرن چهارم میشناسند که این شیوه جدید را به کار بست.
همچنین اختلاف میان ضبط المصحف در شرق و غرب جهان اسلام وجود دارد. این مسئله البته امری هنری بوده و مقصود از بیان اختلافات، ترجیح یکی بر دیگری نیست. جالب آن است که ضبط المصحف در میان مشرقیها نیز یکسان نبوده و از تنوع بسیاری در کشورهای متعدد برخوردار است.
لینک کوتاه: https://telavat.ir/?p=11725